http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/ISLAMIC/WebPageContent/item23.gif

 بعد از يک اتفاق در زندگي آرام آرام متوجه يکسري تغييرات در زندگي خود ميشويد. براي مثال جريان يک خواستگاري بهم ميخورد و بعد از آن اغلب خواستگاريها با مشکلات بسيار پيش پا افتاده بهم ميخورد. يا اينکه شما علاقه زيادي به ازدواج داريد و هر لحظه از خدا ميخواهيد که اين اتفاق رخ دهد ولي وقتي موقع خواستگاري ميشود طرف مقابل به چشم شما بسيار زشت و يا اينکه اين ذهنيت در شما پرورانده ميشود که او لياقت با شما بودن را ندارد.
از ديگر نشانه ها ميشود گفت شما هميشه احساس ميکنيد که کسي با شما هست و تمام مدت شما را تحت نظر دارد (در بعضي شرايط)
شما در همه کارها بسيار موفق هستيد ولي در يک کار بخصوص نه!
شما شبها احساس اضطراب الکي داريد!
شبها کابوس ميبينيد!
موقع خواب احساس ميکنيد کسي روي شما افتاده!
و هزاران نشانه ديگر که آنها ميتواند، دقت کنيد ميتواند نشانه اي از سحر و جادو براي شما باشد. البته آن نشانه ها ميتواند براي مسايل ديگري هم باشد.
بر اساس تحقيقات انجام شده اغلب طلسمها وقتي براي شما نوشته ميشود که کسي از شما دلخوري خاصي بصورت مستقيم يا غير مستقيم پيدا ميکند. معمولا اين افراد آدمهايي هستند که از نظر قدرت مقابله با حقايق آدمهاي ضعيفي هستند و چون نميتوانند در مقابل شما و يا رفتارهاي شما عکس العمل مناسبي انجام دهند و در مقابل شما احساس حقارت ميکنند براي گرفتن انتقام به دعا نويسي و طلسم مبادرت ميکنند. جايگاه اين افراد در جهنم است. چه در اين دنيا و چه در آخرت.
طلسمها بصورتهاي مختلف نوشته ميشود ولي چندتاي آنها رايجتر هستند.

1- دفن کردن يکي از لباسهاي شما (هر چه لباس زير تر باشد اثرش بيشتر است)
در اين گونه طلسمها بر روي لباس مفعول دعاي مورد نظر خوانده شده و در جايي دفن ميگردد. معمولا اين نوع دعاها زمان دارند و پس از طي زمان گفته شده خود بخود باطل ميشوند. اگر بهر دليلي اين لباس دفن شده از زير خاک بيرون بيايد سحر باطل خواهد شد. براي همين بعضي از باطل کنندگان سحر ميگويند که بايد آنرا پيدا کرده و از زير خاک بيرون بکشيد.

2- دفن کردن جزء مرده اي بدن شما که معمولا يا ناخن است و يا موي شما. آن هم مانند طلسم با لباس ميباشد.

3- خوراندن دعا با استفاده از يک چيز شيرين.
در بعضي مواقع دعا نويس ها مبادرت به دعا خواني بر روي خوردني شيرين مانند حلوا، شعله زرد و چيزهايي به شکلهاي گفته شده مبادرت ميکنند فرد آن را خورده و طلسم ميشود. برا باطل کردن آن بايد آن دعا از جسم و تک تک سلولهاي فرد جدا شود.
4- مامور کردن يک جن براي ايفاي يک وظيفه
در اين نوع طلسم فرد دعانويس يک جن را مامور ميکند که براي مدتي مشخص براي انجام ماموريت گفته شده همراه شما شده و نگذارد که تصميم يا عمل شما محقق گردد. باطل کردن اين طلسم ساده تر است چون خود جن اسير است و ميخواهد خود آزاد باشد و شما اگر بتوانيد نيروهاي مثبت زيادي در خود جمع کنيد بطوريکه جن نتواند در کنار شما دوام پيدا کند يا ميميرد و يا فرار ميکند.

راه‏هاي  بطلان سحر :

1- استعاذه به خداوند و خواندن سوره‏ هاى فلق و ناس.
2- خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس.
3-آيه 102 سوره بقره «واتبعوا ما تتلوا الشياطين...» تا آخر آيه با آب زعفران روي طشت مسي نوشته شود و در هنگام نوشتن، كندر را بخور دهند. بعد طشت را پر از آب باران و يا آب چشمه مي كنند بعد مسحور با استفاده از آن آب غسل مي كند و از آن آب مي نوشد. بقيه آب را در پارچ شيشه اي بريزد و براي غسل استفاده كند. بهترين روز هم روز چهارشنبه است.
4- آيه 100 سوره نسا «و من يهاجر في سبيل الله...» تا آخر آيه با جوهر زعفران با كره گاو روي كف دست نوشته شود.
5- دعا وتضرع به درگاه خداوند.
6- درخواست دعا از اولياى واقعى خداوند.
7- صدقه دادن.
در پايان گفتني است اين گونه روش ها به طور موردي و تجربي است ولي روش عمومي و تأييد شده از سوي امامان(ع) همان تداوم صدقه و خواندن سوره يس و آيه «و ان يكاد» و «چهار قل» است. ان شاء الله با تداوم صدقه، تغيير محل زندگي، و تکرار سوره «يس» و آيات فوق ، مشکلات و نفوس بد از اطراف شما دور خواهد شد. و در هر صورت به خداوند و حاکميتي اراده الهي همچنان معتقد باشيد چه بسا همين فراز و نشيب ها دامي از سوي شيطان باشد که ايمان شما را متزلزل کند. لذا با پايداري و استقامت ايمان خود را حفظ کنيد تا در نتيجه آن شيطان نااميد شود و درهاي رحمت الهي به سوي شما باز گردد.

از نظر فقهي تعليم و تعلم سحر - به جز براي بي اثر کردن سحر ساحران - حرام است.
آيت الله فاضل : اصل سحر و جادو و مراجعه به ساحر و جادوگر براي اين امور حرام است و درآمدي هم که از اين طريق کسب شود حرام است ولي مراجعه براي بطلان و بي اثر کردن سحر اشکال ندارد (جامع المسائل آيت الله فاضل، س 961).
آيت الله خامنه اي: علم سحر و ياد گرفتن آن حرام است مگر آن که به منظور غرض عقلايي مشروع باشد (اجوبه الاستفتاآت، ص 445).


منبع : نشريه الكترونيكي پرسمان

 منظور از خط چیست؟ آلوسی در بلوغ الادب ج3 ،ص 323 از ((ابن الاعرابی)) چنین نقل میکند : وقتی در امری تردید داشتند و نمی دانستند آنرا انجام دهند یا نه به کاهن مراجعه می کردند و کاهن به پیشکارش دستور می داد که بر روی خاک با سرعت و چالاکی تمام که هیچکش حتی خود نتواند آنها را بشمارد خطوط فراوانی بکند سپس دو خط دو خط آن را محو کند و در عین حال مدام می گفت(( ابنی عیان،اسرع البیان)) اگر فرد می ماند یعنی آنکار خوب نیست.و اگر زوج بود خوب بود.اما در غایة المامول،ص199 می نیسد: منظور از خطوط کتابت یا خطوط خانه های رمل است که کاهن پس از سوال کردند اسم فرد و اسم مادرش و محاسباتی که انجام می داد نسبت به آن جواب می گفت.
4.      بلوغ الادب ،ج3،ص 273 می نویسد: در زمان هارون مردی کور را که به عرافی شهرت داشت و از سخنان حاضرین در باب آنچه در دل خود نیت کرده بود حدس می زد و نیت را میگفت، نزد هارون آوردند تا در باب جواهراتی که از خزانه ی هارون به سرقت رفته بود کمکی کند.هارون به او گفت: بگو چه نیت کردم؟و دستور داد همه سکوت کنند تا ببیند آیا او راهی دیگر برای کشف مقصد به پیش میگیرد مرد کور مقداری گوش داد و چون چیزی نشنید دستش را به فرش کید تا به هرچه دستش به آن خورد از همان تفال زند.تصادفا دست به هسته ی خرمایی خورد.کور گفت: مورد نی حلیفه زبر جد و یاقوت است.خلیفه پرسید در کجاست؟ پاسخ داد در چاه.هارون متعجب پرسید از کجا می گوئی؟ جواب داد: از تفال به ابن هسته الهام گرفتم.رنگ خرما از بدو ظهور خود تا نگام رسیدن به رنگهای سبز و زرد و سرخ،رنگ به رنگ می شود و با توجه به اینکه خلیفه سوال کنده است این الوان را به جواهرات تفسیر کردم و آن وقتی که پرسیدید در کجاست؟ به گوشم صدای دلوی خورد،دانستم در چاه است.
منظور از نقل ای داستان(که افسانه به نظر می رسد) بحث در صحت و سقم آن نیست، بلکه مثالی برای این نست که چگونه از مخاطبان و قرائن احوال پرسش کنندگان هدف آنها را حدث می زنند.
5.      در فرهنگ دهخدا شرحی بسیار مبسوط در باب حجرالمطر یا سنگ خاصی که با افکندن آن در آب،طوفان و برف و سرما را حتی در تابستان(در مساحتی شاید دو فرسخ همان نقطه ای که این سنگ به آب انداخته شده)نقل نموده و از کتابهای الجماهر فی معرفة الجواهر ابوریحان بیرونی(ص 218 – 220) و نزهة الفلوب حمد الله مستوفی و تاریخ جهانگردی جوینی چاپ تهران(ج1ص121-122) و منابع دیگر در این باب ... تاییدات فراوانی آورده است.


سحر و جادوگری

 در مجموع، از ۳۱ روایت بررسی شده در خصوص سحر و جادو، هشت مورد آن درباره چشم زخم و حقیقت آن و دعاهایی می باشد که برای مصون ماندن از چشم زخم وارد شده است.
درباره جادو، حدیث معتبری از امام صادق(علیه السلام) در کتاب احتجاج طبرسی وارد شده که بسیار جامع و نافع است. زندیق مصری در بحثی طولانی که با امام صادق(علیه السلام) داشت، از ایشان پرسید: اصل جادو چیست و چگونه جادوگر می تواند کارهایی عجیب و غریب انجام دهد؟ امام (علیه السلام) فرمود: سحر بر چند وجه است:
یک نوع آن به منزله پزشکی است; یعنی همان گونه که پزشکان برای هر مریضی راه علاجی می یابند جادوگران نیز برای هر صحتی، راهی برای از بین بردن آن می یابند و برای هر عافیتی راهی برای رفع آن می جویند.
نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است.
نوع سوم آن که شیاطین را به خدمت می گیرند.
زندیق گفت: شیاطین جادو را از کجا آموخته اند؟
فرمود: از همان جا که پزشکان پزشکی را می آموزند ; بعضی را به تجربه و بعضی را به علاج .
زندیق گفت: درباره ماجرای هاروت و ماروت... چه می گویی؟
فرمود: آن ها برای امتحان انسان ها آمده بودند و تسبیحشان این گونه بود که اگر بنی آدم فلان کار و فلان کار را بکنند یا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روی می دهد.... به این طریق، مردم انواع سحر را از آن ها فرا گرفتند. پس آن ها به مردم می گفتند که ما برای امتحان شما آمده ایم. چیزی را که ضرر می رساند و فایده ای برای شما ندارد از ما فرا نگیرید.
زندیق پرسید: آیا ساحر می تواند با سحر خود ، انسان را به صورت سگی یا الاغی یا مثل این ها درآورد؟
امام(علیه السلام) فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است که بتواند خلق خدا را تغییر دهد و... اگر می توانست هر آینه از خودش پیری و فقر و مریضی را دور می کرد . . . پس بهترین سخن ها درباره سحر آن است که بگوییم: سحر به منزله پزشکی است; ساحر کاری می کند که مرد نتواند با زن خود هم بستر شود. او نیز نزد پزشک می رود و خود را معالجه می کند و خوب می شود.
دیگر احادیث نیز به نحوی مطالب این حدیث را در بردارند و چیزی اضافه بر آن ندارند، جز آن که در بعضی روایات، رقیه نوشتن (نوشتن دعاهای مأثور یا آیات و همراه کردن آن ها با خود) جایز دانسته شده، اما همراه کردن سنگ های مخصوص یا اوراد مخصوص شرک و حرام شمرده شده است.
منبع : لقمان



آیا طلسم و جادو وسحر واقعیت دارد؟ و راه های مقابله با آن چیست؟

سحر در لغت به معنی آن است که: چیزی ماخذ آن لطیف .منشاء آن دقیق می باشد که با چشم عادی دیده نمی شود. 1
و همچنین سحر را به معنی،جادوئی کردن،فریفته ساختن کسی با کاری شگفت انگیز و کاری که در آن فریبندگی و گیرندگی باشد معرفی نموده اند. 2
اما واقعیت داشتن این امر باید گفت از بررسی حدود بیش از پنجاه مورد کلمه ی (( سحر)) و مشتقات آن در سوره های متعدد قرآن کریم درباره ی سر گذشت پیامبران الهی،موسی (ع)،عیسی(ع)،و پیامبر اسلام (ص) این نتیجه به دست می آید که سحر از قرآن به دو بخش تقسیم شده است:
1.      سحر غیر حقیقی 2. سحری که نمود حقیقی دارد.
منظور از شاخه ی دوم اینکه آثار حقیقی و مطابق با واقع دارد مانند دروغ گفتن که در عین حال غیر حقیقی است لیکن تایید حقیقی دارد.
اما با اینکه این موضوع جادو و طلسم واقعیت دارد اما از نظر اسلام ممنوع و از گناهان کبیره است و شیخ انصاری در کتاب مکاسب و در بحث نجوم آن را آورده است که علی (ع) می فرمایند :

(( منجم مثل کاهن است و کاهن مثل ساحر می باشد و ساحر مثل کافر و کافر هم جایش در دوزخ است)).3
اما بطور مفصل وقتی بخواهیم بحث کنیم در اینجا از واژه ی دیگری به نام ((کهانت)) و ((عرافة)) بحث پیش می آید که به ترتیب احکام آن خواهد آمد:
لازم است در باب ((کهانت)) و ((عرافة)) و مقام ممتاز کاهنان و عراف در عرب قبل از اسلام، دارا بودن و همچنین در باب ((سحر)) به اجمال بحث شود.
در تعریف کهانت و شرح مفهوم آن  نظرات یکسان نیست.((آلوسی)) در بلوغ الادب 4 و ((نووی)) در شرح صحیح مسلم، و ((ابن خلدون)) در مقدمه ی تاریخ خود، و ((مسعودی)) در مروج الذهب، و ارباب لغت در کتب خود(در ماده های : کهن- عرف) و بسیاری دیگر در مواضع خود... در این باب به اختلاف سخن گفته اند.ولی با توجه به مجموع اقوال،باید گفت:کاهنان مردمی بودند که مدعی بودند از آینده خبر می دهند و حوادت آینده را با وسایلی پیش بینی می کنند!البته با این نوع تعریف(که اکثر بر آنند) کاهن از ((عراف)) مشخص میشود. زیرا عراف به کسی گویند : که مدعی است با وسایلی از گذشته خبر می دهد یا از روی حقایق نهانی گذشته پرده بر می دارد.
کاهنان و همچنین عرافان معمولا افرادی تیز هوش- مستعد – با فراست – سخن ساز و زیرک بودند. از احوال قبائل و حوائج خاص آنها اطلاعاتی کسب کرده نیز حرکات و وضع خاص مراجعین . جهل آنها کمک شایانی به کار آنها می کرد.
 
 
1.قاموس المحیط،ج2 ،ص 45.
2.لغت نامه دهخدا،ج 9 ،ص 13492
3.نهج البلاغه (فیض الاسلام) خطبه 78 و بحار انوار،ج 79، باب 69،ص 211، روایت 7.
4.ج 3، ص 269.

ابزاری که بیشتر به وسیله ی آن ها کاهن و عراف به پیشگویی ها و اخبار از گذشته می پرداخت: ((طرق))2 و ((خط))3 ((زجر))و ((تنجیم)) و دانه های نخود و گندم و نگریستن در یا شیشه و آئینه و استخوان مردگان و چشمها و شانه و تفالاتی ار حرکات و کلمات پرسش کنندگان 4 و مخاطبان بود.
ابن خلدون می نویسد: تمام قدرت کاهن، همان حدت ذهن و قوه ی تخیل و ادراک او بود.این وسائل،بیشتر برای کمک و تقویت و تمرکز دادن نیروی استنباطش بکار می رفت و یا وسائل و ابزار بازر گرمی و معما و مرموز جلوه دادن کار کهانت به مراجعین بود.
از جمله زیرکی های کاهنان، کلی گوئی – واداء جملات چند پهلو – و بکار بردن لغات متروکه – یا عبارات مبهم و نامفهوم – و در عین حال مسجع و مقفی و پر طنطنه و طمطراق – بود، و بالاخره با همه ی این وسائل، یکنوع (( خارق العادگی)) و راز دانی و درون آگاهی به خود می بستند، و اذهان ساده را با مجموع این عوامل تحت تاثیر قرار می دادند... .
و اما سحر : در ماهیت آن حرف ها زده شده ، گروهی آن را غیر از تردستی و چشم بندی و اطلاع بر خواص طبیعی برخی از اجسام و اشیائی که مردم دیگر از آن بی خبرند چون (( حجر المطر )) 5 یا (( سنگ یده )) و نیز استفاده از خواص شیمیایی برخی ترکیبات و سنگ های مغناطیسی برای متحرک ساختن برخی اجسام بی حرکت و بر این همه یک سری ظاهر سازی ها افزودند و آن گاه ودعی ارتباط با سر الاسرار شدن و از اجنه کمک گرفتند و ... چیزی دیگر نمی دانند و برخی عقیده دارند که ساحر با کمک ارواح و عواملی که بر ما به خوبی معلوم نیست کارهایی انجام می دهد ... .
آنچه مسلم است ساحر و کارهای ساحرانه در اقوام ابتدائی و قرون وسطی نقشی یسیار مهم داشت بسیاری از آداب و رسومی که در اقوام ابتدائی معمول بوده است حتی آویختن فلزات منقوش و مخطط به نقاط مختلف بدن و نقش کردن اشکال خاصی،تمامی جنبه های سحری و جادوئی داشته و در مقابل برای تحفظ از ارواح خبیثه و شیاطین از طرف ساحران به مردم توصیه می شد.
اسلام به منظور نجات بشریت از این کابوس های وحشت زا و بازیچه نگشتن زندگی و سرنوشت خلق به دست غیب گویانی که تیر به تاریکی می افکندند.تمام شعبده بازی – کهانت – عرافه – و ابزار تکهن از : (( طرق )) و (( خط )) و غیر آن و سحر و ساحری و افسونگری و رقیه خوانی و اغلوطات بافی و سایر دعاوی باطل آنها را با شدیدترین وجهی تحریم نموده 6 و کاهن و ساحر را در ردیف مشرکین قرار داده است. و ارتزاق اشخاص را ازین رهگذرها از مکاسب محرمه و این مشاغل را از کارهای ممنوعه ساخت و کسی را که به ساحری بپردازد محکوم به قتل(که شدیدترین مجازات است نموده است. و نیز کسانی را که در پی افسون و رقیه و پیگوئی های کاهن و فالگیر روند گناهکار دانسته، و به عذاب دوزخ وعید می دهد. و مراجعه به کاهن و ساحر را شرک به خدا و منافی توحید و تعالیم اسلامی و توکل به آفریدگار و انکار حکمیت عالیه و مشیت قاهره ی الهی معرفی کرده،دستور می دهد در همه حال به خدوند متعال پناه برید و از او کمک جوئید.